از کجا شروع کنم
امروز ننه رفت سوریه
اهتو عیال هم که مشهد تشریف دارن
خودمونم که پنج شنبه عازم جنوبیم
یکم برام هیجان آور و استرس زاست
ننه خیلی دوستت دارم
دوست داشتم یه پست در مورد چگو نگی آشنایی کودکان با مسائل جنسی بنویسم اما تو مودش نیستم
دارم به این فکر می کنم که تو این دنیای مجازی تا چه حد می شه به کسی اعتماد کرد اصلن می شه اعتماد کرد؟
یه چیزای رو تو دنیای واقعی مخفی می کنیم یه چیزای رو تو دنیای مجازی
این اولین وبلاگ من نیست
و تا الان کسی رو به این خونه راه ندادم
وبلاگ های دوستان رو می خونم ولی براشون کامنت نمیذارم
مگر در شرایطی امروز که داشتم وبلاگ بعضی از دوستان رو می خوندم
با خودم گفتم چه جو صمیمی خیلی کیف کردم لذت بردم تا اینکه ...
بعد با خودم فکر کردم اگه نصف اینا کلک باشه یا جو گیری چی اونوقت بازم می ا رزه
یه روز یه دوستی گفت هممون نقش بازی می کنیم اگر چه منظورشو نفهمیدم
هنوزم گیجی ویجی می رم که منظورش چی بود اما شاید راست بگه
خوب بریم سر اصل مطلب زندگی؟
زندگی؟
فکر نوشت :یعنی این ترم مشروط می شم آبروم چی میشه؟
ترم دیگه اوضام چطوریه ؟
یعنی با ننه میرم مکه؟
خدا تو تنها یار همیشگیه تک تک آدمها هستی یه کاری کن هممون اینو بفهمیم
ترجیح می دم کاری به کار کسی نداشته باشم
|