سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ
اوقات شرعی

گـــــوش ماهـــی و صـــدای دریــــا( با خود گفتن )

یک نفس عمیق هوای تازه (سه شنبه 86/11/30 ساعت 10:44 عصر)

باید امیدوار بود باید به خدا تو کل کر د باید از بارون شاد کردن و امید دادن و یاد گرفت

سارا خودتو فریب نده

التماست می کنم

نذار آرزوهات بپوسن

سارا   تو بزرگ تر از اونی که عمل می کنی

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

هوا بارون خورده دوست دارم برم تو حیاط و با طبیعت یکی شم واییییییییییییی سرما، لطافت ،شب

هادی با پیاده روی موافق نیست اما این اصلا مهم نیست می دونم درست می شه اگه منم درست شم

من دوست دارم با هوا یکی شم برم آقای سید ممد  بعد برم بالا بالای لای ابرا  اون  نیمه تاریکی غرق بشم سرما رو حس می کنم از اون بالا شهر و می بینم  و با سرعت تموم میام پایین می شینم روی بوم صورتی آقای شامزه  رو به آسمون می خوابم تا.................

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

امشب قراره منو هادی توی حیاط بخوابیم تو این سرما کدوممون گردن بار شدیم ؟هردومون .کدوممون کیف می کنیم ؟هردومون.

خوب دیگه هاد ی داره قهوه می ریزه

برم ژاکت بپوشم  تا کم نیارم

خیلی کار دارم  با امید به همون خدا می دونم درست می شه

 

 


  • نویسنده: بهار. تابستان .پاییز. زمستان.

  • نظرات دیگران ( )

  • بخند (شنبه 86/11/27 ساعت 12:42 صبح)

    به نام خدا

    سلام سلام به خودم

    سلام به قصه های مجید سلام به پاکی صداقت و دوست داشتن و عشق سلام به ستاره خانم شاعر که وقتی اولین کامنت پر مهرش رو دیدم خوشحال شدم و عزیزترین شعرمو براش خصوصی فرستادم اما این ستاره خانم ما متوجه نشد.

    چنتا مشکل دوباره دارن در خونه دلمو می کوبن نزدیک بود درو بشکنن اما اگه من ببازم چه فرقی با سارای چند مدت پیش می کنم ؟هیچ

    نمی دونم باید سخت گرفت یا نه مهمترین مسئله بوی سیگار بود و مهربانی بیش از حد معمول که خبر از ؟؟؟می داد خواهر مهربونم اگه یکی به من نارو بزنه که زده ولی اگه کسی به تو نارو بزنه پست ترین آدم روی زمینه و اینه تفاوته بین منو تو

    خواهرم خواهر دوقلوی من ، وظیفه من این وسط چیه؟

     

    خدای مهربون من قرار برم کربلا اما منو چه به کربلا خجالت می کشم حتی بلد نیستم خوشحالی کنم  نمی دونم نمی دونم

    خدایا تا حالا فکر می کردم معنی عشق رو فهمیدم اما نه عشق کجا و عشق کجا

    مریم می گه عشق مقدسه و به راستی که عشق مقدسه

    اما این وسط عشق برای هر کس یه معنی می ده من فرق عشق و هوس ر و نمی دونستم .اما حالا فکر می کنم احساسی عشقه  که بتونه منو متعالی کنه زمانی احساسم عشقه واقعیه که باعث بشه من خوبی ها رو بهتر بفهمم به خوبی ها بیشتر احترام بذارم و سعی کنم خوب بشم  و این عشق بر ای من مقدسه حتی اگر عشق به یه فیلم یا یه موسیقی یا یه منظره یا یک مرد غریبه باشه. راستی لاله هم مرد . و چه غم انگیز

    خدایا کاری کن عاشق باشیم نه هوس کنیم و فکر کنیم عاشقیم .


  • نویسنده: بهار. تابستان .پاییز. زمستان.

  • نظرات دیگران ( )

  • جنگ را درشت ننویسیم د رست بنویسیم!!! (یکشنبه 86/11/21 ساعت 12:55 عصر)

    به نام خدا

    هنوز هیچ کدوم از نمره های درخشانمو نزدن ...

    چند روز پیش خونه مریم و حسین بودم . مریم کانکت شد تا نمره شو ببیه  خواست از بالای صفحه آدرس انتخاب کنه یو هو دیدم صفحه باز شد : گوش ماهی و صدای دریا هول شدم صفحه رو بستم ....

    احتمالا تا حالا فاطمه یا شایدم حسین یا.. به اینجا سر زدن

    مهم نیست اصلا هم مهم نیست

    لالالا لالاللالا لالالا

    باشنیدن این آهنگ آروم می شم (خود نوشت)

    هادی داره پیشرفت می کنه اگر چه گاهی اونقدر آهسته که من متوجه این پیشرفت نمی شم این موقع است که دیگه دلسرد می شم پشیمون می شم اما باید صبور باشم و جا نزنم .

    فکر نمی کردم یه روز برسه که گنجیشکارو نفرین کنم .اما اونا بهم خیانت می کنندو جوانه های گلهامو می خورن و دل منو می شکونن

    اینم مهم نیست اصلا هم مهم نیست .

    داداش دیشب خوشحالمون کرد منم براش دعا می کنم

    راستی مهم ترین خبر من دارم به آرزوم می رسم دارم به ننه سواد یاد می دم فعلا تا ب می تونه بنویسه خیلی هم خوش خطه  کاش عکسه شو می ذاشتم  خیلی قشنگه خیلی

    خداحافظ


  • نویسنده: بهار. تابستان .پاییز. زمستان.

  • نظرات دیگران ( )

  • <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ای خانوم
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 6 بازدید
    دیروز: 3 بازدید
    کل بازدیدها: 86524 بازدید
  •   درباره من
  • گـــــوش ماهـــی و صـــدای دریــــا( با خود گفتن )
    بهار. تابستان .پاییز. زمستان.
    دختر ننه بهرام .دختر جعفر خدا بیامرز و مامان زری خوشگل .زن حاج ابرام مهربون و کمی بد اخلاق . گوش ماهی و صدای دریا و در آخر به نام خدا اسم من آبادی است .
  •   لوگوی وبلاگ من
  • گـــــوش ماهـــی و صـــدای دریــــا( با خود گفتن )
  •   مطالب بایگانی شده
  • چنتا برگ داره؟
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  • سلی
    خواهر کوچولو
    گواش
    یوسف
    نعنا
    گیلاسی
    خر کوچولو
    یه دختر مهربون
    آقا رضا
    مدیر پارسی بلاگ
    جالبه
    وارتان
    مشق عشق
    قصه های حیاط پشتی
  •  لوگوی دوستان من