من از زبان می ترسم زبانی که لگام گسیخته باشد کلامی که بی هدف در فضا شناور شده باشد ، واژه ای که جا و مکان نداشته باشد ، گفتاری که در آن عمل نباشد ، عبارتی که سعی در کنترل اذهان داشته باشد و پیامی که شعور نداشته باشد.
من از دروغ و اندیشه ای که دروغ را می سازد و زبانی که به دروغ جان می بخشد بیزارم.
من از مردمانی که ثبات رای ندارند و به اعتماد دیگران پشت پا می زنند بیزارم ، کسانی که امروز زبان ادعای شان از پشت تریبونی گوش فلک را کر می کند و فردا جا می زنند ، کسانی که قدرت انجام کاری را ندارند و زبانی ندارند که به راحتی کلمه ی "نمی توانم " را ادا کند .
من از جنگ و نزاع و ستیزه جویی زبانی و کلامی و عملی بیزارم.
از کسانی که لباس عابدان بر تن می کنند و در پس والضــــــــــــــــــــــالیــــــــــــــــن شان هزاران تزویر نهفته است بیزارم .
من از گربه های عابد و عبادت گربه ها می ترسم .
پی نوشت :
1 - زمان بچگی یادمه ماه محرم وقتی آقای همسایه و پسرانش – که در فسق و فساد شهره بودند - لباس مشکی پوشیده و توی حسینه ی محل مراسم برگزار می کردند و خرج می دادند ؛ مادرم می گفت : " گربه عابد شده " .
من آن روز منظورش را نمی فهمیدم!! اما امروز .....
2 - کاش امسال به جای سال نوآوری و شکوفایی سال کنترل زبان و کلام بود کاش امسال همه یاد می گرفتند قبل از زدن هر حرفی و دادن هر قولی فکر کنند که آیا از عهده ی انجامش بر می آیند ؟
3 – یکی دو نسل قبل ، معتقد بودند که " قبل از حرف زدن باید آن را مزمزه کرد " نمی دانم که در عصر فن آوری نوین مزمزه کردن معنایی دارد یا نه ؟
* به علت حفظ امنیت زائرین کربلا ، مدتی پیش مرز شملچه به عراق بسته شد و از زائرین درخواست شد تا از مسیر دیگری به کربلا عزیمت کنند !!
* همزمان با بسته شدن این مرز ،طرح آب رسانی به عراق از این مسیر ، با سه لوله ی بزرگ آغاز شد .
* امسال به علت کمبود آب در بعضی از مناطق کشور ، به عده ی زیادی از کشاورزان آن منطقه اجازه ی کشت داده نشد .
* در زمان جنگ تحمیلی ، یک بسیجی به دو تانک عراقی بسته شد و برادران عراقی ! تانک ها را در دو مسیر مخالف به حرکت در آوردند ،کسانی که این صحنه ی دلخراش را دیدند هنوز با یاد آوری آن منقلب می شوند .
* کینه ای بودن بده ، اما بدتر ؛ فراموشی ظلم ظالم به مظلومه .
* نبخشیدن و سخت بخشیدن بده اما بدتر این که ؛
ترحم بر پلنگ تیز دندان .... ستم کاری بود بر گوسفندان .
* کمک نکردن به دیگران خصلت بدیه اما بدتر این که ؛
چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است .
|
امروز رفتم پیش خانم روان شناس از وقتی اومدم احساس می کنم چقدر بد بخت بودمو خودم خبر نداشتم یه بند نشستم پشت کامپیوتر ....نمی دونم چی شد که از تو اتاق رفتم بیرون دیدم هوا تاریک تاریکه
بهتر از این نمی شه وقتی برا خودم موجز گناه صادر می کنم پاش برسه (که امیدوارم فلج شه) تا تهش میرم
دلم می خواد هی ور بزنم و بخورم
امدم ابروشو درست کنم چششو کور کردم
خانم جان مگه تو مثلا تخصص نداری ؟نمی فهمی پشت اون خنده من یه بغض خوابیده؟نمی فهمی وقتی برات سر تکون می دمو تاییدت می کنم توی دلم دارم نقد و روانشناسییت می کنم ؟یعنی تو نفهمیدی من چقدر ضعیفم ، نمی تونم با واقعیت رو به رو شم
قربون خدا برم که تا حالا!نخواسته وگر نه اونقدر ضعیفم که اگه پسر بودم یا ال بودم یا بل
نفهمیدی داری اندک چیزی رو که دارم خراب می کنی ؟
کاش حداقل می دونستم مسئله بزرگ هست؟ یامن بزرگش کردم؟
..........................................
الله اکبر چه بلایی سر هفت سنگ اومد ؟
حتی کامنتهاش توی وبلاگ من پاک شد
یعنی حرف حق زدن اینقدر سخت شده
|
ننه دوستت دارم خدا به همه ننه ها موبایل بده
خانم دکتر بیبینم دوشنبه چی کار می کنی
|