خوبها بدها
. خدا .فکر نکرده کاری رو انجام ندادن
. خونواده . غریبه ها
. خنده .گریه
. گاهی گریه .گاهی خنده
. صحن امام رضا .هوای نفسم
. میل جنسی سالم .میل جنسی
. سحر های و افطارای ماه رمضون .دندون درد
. ماه محرم .درس نخوندن
. عروسی .عزا
.عزا .عروسی
.عشق .عشق
-------------------------------------------------------------------------------------
الان دو ساعتی می شه تو سایت دانشگاه نشستم حس خوبی ندارم کمی سر درد اما نه فایده نداره بذار یه جور دیگه شروع کنم
هر کاری باید هدفی داشته باشه و رسیدن به هر هدفی باید همراه تغییری باشه همیشه از خودم می پرسم آخه چرا فلانو بیسان
حالا:
گاهی با خودم می گم باید این کلبه ویرون و کلنگی رو بزنم نابود کنم به جاش یه برج بسازم تو دنیای واقعی اما یکم که فکر می کنم می بینم نه شاید پشیمون بشم شاید جو گیر شدم ؟!!!
بیا برا خودت یه هدف بذار بعد بیا اینجا بنویس که چقدر بهش نزدیک شدی یا دور ولی مگه مرض دارم پس اون همه سر رسیدارو می خوای برا چی؟
حالا :
بهتره درست فک کنم
به چنتا سوال جواب بده چشم روشن
از این نوع استفاده از اینترنت چه سودی بردی
هههههههههوووووووووووووووووممممممممممممممممم
در کل هیچ
ولی خوب گاهی خوشحال شدم گاهی غمگین ولی در کل حقیقتا هیچ
چه استفاده به بقیه دادی گاهی خوشحال کردم گاهی غمگین
بازم هیچ فقط با چنتا آشنا شدم که که وقتی یادشون می کنم براشون آرزوی خوشبختی می کنم
اینم خوب آخرش چی ؟
هیچی دقیقا و یا تحقیقا هیچ
پسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
برو وقتی بیا یه بتونی بهتر استفاده کنی و بهتر استفاده برسونی .
|
داداش سعید به مامان گفته من زن می خوام منو آبجی راضیه و مامان باید آستین بالا بزنیم بریم خواستگاری.
دو شب پیش به هادی گفتم جای گاو صندوق اینجا نیست گفت خودم تنها نمی تونم باید یکی رو بیارم کمکم کنه
وقتی رفت خودم دست به کار شدم فک می کردم می تونم یه خورده زور زدم دیدم نمی شه هلش دادم از رو رفت تکون خورد و چند سانتی بلند شد گذاشتمش زمین یو هو جیغم رفت هوا گذاشته بودمش رو انگشت شست پام
کسی هم خونه نبود به هر زحمتی بود خودمو نجات دادم بعدش مثل بچه افتادم به گریه تا حالا از درد این طوری گریه نکرده بودم فقط سکسکه کم داشت .....خدا را شکر چیزیم نشده فقط خدا کنه ناخنم نیفته به مامان نگفتم .
دلم برا ننه تنگ شده .
تو این هفته به یه موفقیت بزرگ دست پیدا کردم چند بیت از شعر مدرسه موشها رو تونستم کشف کنم
ک مثل کپل صحرا شده پر زگل گ مثل گردو بنگر به هر سو ب مثل بهار فک کن بسیار پ مثل پسته نباش خسته بقیشو هنوز نگرفتم چی می خونه !!!
خدایا تو بزرگی و بس به همه کمک کن
|
ماه محرم که می شد شبا دسته های عزاداری از همه جای شهر میومدن شامزه کل شهر جمع می شد نماز جمعه حالا خونه ننه کجاست کوچه شامزه
شب که می شد ننه یه موکت بر می داشت مارو می برد کنار منوچر موکت و پهن می کردیم می نشتیم
چه کیفی داشت لب جو بشینی پاهاتو هی تکون بدی .
|